انشا با موضوع دریا + 7 انشای زیبای ادبی در مورد دریا و زیبایی هایش
در این بخش 7 مورد انشاء زیبا در مورد دریا و زیبایی های آن را آماده کرده ایم. انشا در مورد دریا، درباره زیبایی، غروب دریا و زیبایی ساحل می باشد و امیدواریم از خواندن این انشاها لذت ببرید.
در این بخش 7 مورد انشاء زیبا در مورد دریا و زیبایی های آن را آماده کرده ایم. انشا در مورد دریا، درباره زیبایی، غروب دریا و زیبایی ساحل می باشد و امیدواریم از خواندن این انشاها لذت ببرید.
انشا در مورد غروب دریا
روی شنها نشسته ام و به دریا نگاه میکنم. خانواده ام کمی آنطرفتر مشغول خوردن عصرانه هستند. خورشید غروب کرده و رنگ سرخ و گرمش را لابلای موجها میتاباند. یکباره از دنیای اطرافم فاصله میگیرم و در تخیلاتم غوطه ور میشوم.
خورشید دارد خداحافظی میکند: دریاجان تا فردا مراقب خودت باش، زود برمیگردم.
دریا موج میزند و بی قراری میکند: کمی بیشتر بمان. تو بروی سردم میشود.
خورشید گونه هایش قرمز میشود. دریا هم همینطور. هر دو با خجالت به هم زل میزنند.
من به این صحنه دلگیر و زیبا نگاه میکنم. خورشید کم کم دامن برمیچیند و میرود.
دریا تاریک و سر به زیر تسلیم شب میشود. به خورشید میگوید: منتظرت میمانم. زود برگرد.
فکر میکنم کاش سلام طلایی فردایشان را هم ببینم. باید صبح خیلی زود نزدیک طلوع بیدار شوم و برای تماشا به ساحل بیایم.
مادرم صدایم میکند: شب شده بیا برای شام.
ـ آمدم مادر. خداحافظ غروب زیبای دریا.
انشا توصیف زیبایی های دریا و ساحل
دریا را دوست دارم چون بسیار وسیع و زیباست. زمانی که کنار این آبی بی کران می نشینی و به موج هایش نگاه می کنی که آرام به ساحل می خورند آرامش می گیری.
رنگ زیبای دریا انعکاسی ست از آسمان و این آسمان است که رنگ آبی اش را به دریا هدیه می دهد. آسمان و دریای آبی رنگ و یک خط افق که در آن جا این دو به هم می رسند.
می توانی هر غروب و طلوع در ساحل بنشینی و تماشا کنی و ببینی که چطور غروب ها خورشید رخت زیبای قرمز و نارنجی اش را از روی دریا جمع کرده کم کم در افق پنهان می شود و طلوع هر صبح دوباره آن را روی قطره قطره ی آب دریا پهن می کند.
دوست دارم دریا و ساحلش را با تمام وجود حس کنم. کنار دریا که هستم بدون کفش روی شن های ساحل می دوم، شن های گرم شده با نور خورشید پاهایم را نوازش می کند و احساس خوشایندی به من دست می دهد. ساحل های شنی را بیش تر از ساحل های صخره ای دوست دارم. انگار در ساحل های شنی به دریا نزدیک تر هستم .
کنار دریا که هستم چشمام را می بندم و صدای موج ها را گوش می کنم که از دورها می آیند و کم کم به ساحل می رسند و باز همین کار تکرار می شود و این صدای پر از آرامش را در خاطرم می سپارم.
فکر می کنم که هزاران موجود دریایی در اعماق دریای زیبا زندگی می کنند، اگر من هم می توانستم در دریا زندگی کنم زندگی ام چگونه بود؟! شاید من شبیه پری دریایی بودم. شاید هم پری دریایی انسانی بوده که دوست داشته در دریا زندگی کند و به همین خاطر یک روز به دریا رفته و دیگر برنگشته و تبدیل به افسانه شده است.
انشا دریا چگونه جایی است؟
دریا یکی از الهام بخش ترین مخلوقات خداوند است، سراسر زیبایی، لطافت، بزرگی و آرامش … دریا که می گویی همه ذهنت را رنگ آبی دربرمی گیرد و گویی آبی نیلگون از لابه لای ذهنت به دهان و در میان کلمات جریان پیدا می کند.
دریا منشا حیات است و مظهر زندگی. تماشای اولین تلالو خورشید صبحگاهی و تلاقی پهنای طلایی آسمان و آبی دریا هنگام طلوع آفتاب بسیار شگفت انگیز است و حیرت انگیزتر از آن لحظه غروب است، زمانی که آسمان سرخگون و دریای نیلگون با خورشید وداع می کنند و در این لحظات پر احساس، کمتر کسی است که در دل و در برابر خالق با عظمت این همه زیبایی سر تعظیم فرود نیاورد!
نشستن در ساحل دریا و خیره شدن به امواج کوچک و بزرگی که پشت سر هم می آیند و می روند یکی از دوست داشتنی ترین کارهای دنیاست، وقتی در سکوت به صدای موج ها گوش می کنی به نظر می رسد دریا می خواهد با تو حرف بزند و داستان هایی از گذشته های دور برایت تعریف کند، از کشتی هایی که از صدها سال پیش در دل آن رفت و آمد کرده اند.
دنیای زیر آب دریا نیز سرشار از شگفتی هاست، گیاهان دریایی، لاک پشت ها، هشت پا و ماهیان رنگارنگ بزرگ و کوچک که گویی شهروندان یک سرزمین پر رمز و راز هستند و به زبان دریا با هم سخن می گویند.
گاهی به این فکر می کنم که همه آن هایی که درباره دریا و موجودات دریایی تحقیق می کنند، همه عکاسانی که از دریا در لحظات طلوع و غروب خورشید عکس می گیرند، همه ملوانانی که در سکوت دریا شب ها و روزها را گذرانده اند و به پهنه بی کران آن خیره شده اند، همه آن هایی که در ساحل دریا ایستاده و لحظاتی به آوای آن گوش داده و نسیم دریا گونه های شان را نوازش کرده است ….
همه و همه مگر می شود یک لحظه با دریا باشند و از خالق بی همتای آن غافل؟!
انشا عینی درباره دریا
انسان همواره به دریا به عنوان محلی پر از شگفتیها و اسرار نگریسته است. دریا آن چنان مملو از اسرار و معماهاست که حتی اقیانوسشناسان بزرگ نیز نمیتوانند ادعا کنند که به تمامی رازهای آن پی بردهاند. در این انشا به برخی خصوصیات دریا میپردازم.
دریا، پر از شگفتیهاست. کوچکترین گیاهان ذرهبینی و همچنین تنومندترین گیاهان در دریاها میرویند. تاکنون راهی برای پی بردن به شماره موجودات دریایی و حتی تخمین میزان آنها که سر به میلیاردها میزند، پیدا نشده است. دانشمندان ثابت کردهاند که حتی در عمیقترین نقاط دریا نیز جانورانی یافت میشوند. در اعماق دریا آنجا که نوری نیست، جانورانی وجود دارند که از خودشان نور ساطع میکنند. میتوان گفت این تدبیری ازسوی آفریدگار جهان است که در آن تاریکی مطلق، جانوران دریایی بتوانند به راحتی زندگی کنند. اندام چنین جانورانی، چنان مقاوم و محکم است که میتواند فشار زیاد آب را در اعماق دریا تحمل کنند. عظیمترین جانوران روی زمین را نیز در دریاها میتوان پیدا کرد.
دریا یکی از مهمترین منابع تغذیه انسان را تشکیل میدهد و همه ساله میلیونها تن گوشت تازه از دریا صید میشود. خداوند مهربان چنان محیط دریا را آماده کرده که موجودات دریایی در بهترین شرایط رشد و پرورش مییابند. امروزه به لحاظ پزشکی ثابت شده است که مواد غذایی دریایی و گوشت ماهیها، سالمترین و غنیترین منبع غذایی است که سرشار از ویتامینهای مفید برای بدن انسان است.
آب تمام دریاها شور است به راستی اگر آب دریا شیرین بود، چه اتفاقی میافتاد؟ مسلماً مقاومت آب شور دربرابر فاسد شدن، از آب شیرین بیشتر است اگر آب دریاها و اقیانوسها، شیرین بود، خطر گندیدن آب بیشتر میشد در آن صورت، در آب دریاها موجودی زنده باقی نمیماند. بدین ترتیب بخش عظیمی از منبع غذایی و حتی دارویی انسانها، از میان میرفت. از طرف دیگر با فاسد شدن آب دریاها و اقیانوسها، حیات انسانها و سایر حیواناتی که در خشکی زندگی میکنند، نیز مورد تهدید قرار میگرفت. اینجاست که باید تدبیر خداوند مهربان و حکیم را سپاس گفت.
امروزه دریاها و اقیانوسها، از مهمترین راههای ارتباطی میان قارهها و کشورها هستند و خداوند از این مسئله به عنوان یکی از نعمتهای خود برای بشر یاد میکند. به خواست و اراده او پهنه دریاها ازجمله بهترین راهها برای سفر انسانها و حمل و نقل کالاهای مورد نیاز او از نقطهای به نقطه دیگر است.
با دانستن این همه خصوصیات دریا نتیجه میگیریم که دریا، این فضل و رحمت خداوند را قدر بدانیم، از آن به بهترین شکل استفاده کنیم و آن را آلوده نسازیم.
انشا ادبی در مورد دریا
دریا بیپایان بود. موجها آرامی نداشتند. دریا معنای شوری آب بود با ماهیهای کوچک و هزاران صدف رنگارنگ. دریا یعنی صدای هیاهوی موجهای کف کرده، باران قطرهها، و فریادهایی سرشار از هیجان که در این بازار هیاهو در فضای نامتناهی به انتها نمیرسید.
دریا یعنی ساحل شنی با خرچنگهای رنگارنگ که بیخبر از شنها سر بیرون میآوردند. دریا یعنی ساعتها در جستجوی صدفها گشتن، یعنی به افق خیره شدن در آرزوی دیدن پایان. دریا یعنی ساعتها شنیدن داستان دلفینهای مهربان و روزها و روزها اسیر داستانهای تخیلی ذهن بودن. دریا یعنی لنجهایی که کشتی مینامیدیمشان. دریا یعنی کشتی به گل نشسته ای که هر بار با دیدنش از هیجان جیغ میکشیدیم و از شور دیدنش میلرزیدیم. دریا یعنی صخرههای بزرگی که به موجها اجازه ورود به ساحت شهر را نمیدادند. دریا یعنی فریاد موجها برای عبور و چشمهای مشتاقی که این مبارزه را به تماشا مینشستند. دریا یعنی شنیدن قشنگترین انشا درباره مرغهای دریایی. دریا یعنی وسعت و زندگی بی پایان. دریا یعنی بازی رفت و آمد موجها. دریا یعنی هزاران زندگی، هزاران شور و شوق، هزاران امید و آرزو.
پس باید دریا را دوست بداریم و آن را در اعماق وجود جای دهیم.
انشا درباره دریا به سبک داستانی
در یکی از مسافرتهایی که به همراه خانوادهام رفته بودم روزی تک و تنها کنار دریا نشسته بودم. سکوت، آرامش، صدای امواج و باد لطیفی که میوزید قابل توصیف نیست.در آن شرایط غرق در تفکر بودم و مدام به این میاندیشیدم که چرا رنگ دریا آبی است؟ خداوند مهربان و بزرگ چرا دریاها را آبی رنگ آفریده است؟ این همه زیبایی و عظمت در دریاها از کجا آمده است؟
در مورد دریا هر فردی نظر خاص خود را دارد اما به نظر من دریا یعنی آرامشبخش. مگر میشود کسی امواج زیبای دریا و جوش و خروش امواج را ببیند، صدای دریا را بشنود و آرام نشود؟ چه تصویر زیبایی را خلق میکند وقتی امواج به ساحل میخورند و شنهای ساحل را شسته و صدف بر جای میگذارند؟ دیدن غروب آفتاب در کنار دریا چقدر زیبا و لذت بخش است. فقط کافی است بر روی یک تکه سنگ بنشینی و به دریای زیبا زل بزنی و عظمت پروردگار و خالق آنها را ستایش کنی.
من از دوران کودکی بسیار به دریا علاقه داشتم و همیشه برای رفتن به کنار دریا شوق داشتم.چه حس خوبی است وقتی پاهای خودت را روی شنها میگذاری و موجهای دریا آنها را لمس میکنند. وقتی که بچه بودم کنار دریا به کمک شنها، قصر میساختم و ساعتها مشغول بازی بودم. دریا یکی از احساسی ترین نعمتهای خداوند است که همه آرامشی را که لازم داری، یکجا به تو میدهد. دریا خیلی خیلی دوست داشتنی است و من خاطرات بسیار خوبی از دریا دارم.
بهترین خاطرات من در مسافرتها قدم زدن لب دریاست. وقتی کفشهایم را در میآورم و در لب ساحل قدم میزنم. موجهای دریا به آرامی پاهایم را لمس میکنند. وقتی که نرمی شنها را حس میکنم. کمکم سعی میکنم لب دریا شروع به دویدن کنم. واقعاً که زیبا و لذتبخش است. باید با دیدن این همه زیبایی جهان هستی خداوند را شکر کنیم و قدر این نعمتها را بدانیم. سعی کنیم در حفظ و نگهداری پاکیزگی دریا تلاش کنیم و زیبایی آن را از بین نبریم. چه خوب است گاهی آشغالهایی که دیگران در دریا رها میکنند را جمع کرده و دور بیندازیم. طبیعت سهم همه ماست و باید از آن به بهترین وجه نگهداری کنیم.
انشا ادبی درباره دریا
دریا از شگفت انگیزترین آیه های خلقت است و سرتاسرش سرشار از زیبایی و شگفتی، از دنیای زیر آب و موجودات رنگارنگش گرفته تا امواج خروشان و زبان پر رمز و رازش همه و همه حکایت از بزرگ پروردگاری می دهد که با اشاره ای کن فیکون کرده است.
نظاره کردن طلوع و غروب خورشید از آن سوی آب ها صحنه های خاطره انگیزی برای هر کس خلق می کند، از آن صحنه هایی که هر روز نخواهی دید و از آن زیبایی هایی که باید غنیمت شمرده و در قاب تصویر ثبتش کنی اگرچه در لحظه دیدنِ این همه شگفتی کجا و نظاره کردن آن از پس قاب عکسی روی دیوار کجا؟
دریا در همه حالاتش به ما درس زندگی کردن می آموزد، در آرامش نیلگونش، در طوفان های سهمگینش، در غرش دلهره آورش، در مهربانی بی حد و مرزش، در شکوه بی بدیلش و در گستردگی بی منتهایش می توانی خدا را جستجو کنی و هر لحظه بیابی اش.
هر انسانی در مقابل شکوه خارق العاده اش ناخودآگاه در مقابل خالق آن سر تعظیم فرود می آورد.