واژه شناسی و فرهنگ نگاری در زبان فارسی


واژه شناسی و فرهنگ نگاری در زبان فارسی

از پیشگفتار: شناخت واژگان هر زبان و نحوه ارائه آنها در یک فرهنگ، دو فعالیت به هم مرتبط و در عین حال پیچیده علمی و بسیار گسترده است و با وجود پیشرفتهایی که در دانش زبان شناسی و علم فرهنگ نگاری حاصل شده هنوز راه درازی در پیش دارد تا بتواند به تمامی...

از پیشگفتار:
شناخت واژگان هر زبان و نحوه ارائه آنها در یک فرهنگ، دو فعالیت به هم مرتبط و در عین حال پیچیده علمی و بسیار گسترده است و با وجود پیشرفتهایی که در دانش زبان شناسی و علم فرهنگ نگاری حاصل شده هنوز راه درازی در پیش دارد تا بتواند به تمامی ابعاد اطلاعاتی مربوط به واژه و معیارهای کلی فرهنگ نگاری دست یازد. شناخت واژگان چنان سهل و ممتنع است که از یک طرف، سخنگویان هر زبان به سهولت میتوانند واژه های زبان خود را از یکدیگر بازشناسند و از طرف دیگر زبان شناسان و فرهنگ نویسان بنام اذعان می دارند که هنوز در ارائه تعریفی جامع و مانع برای واژه توفیق حاصل نکرده اند (جولیا فاک، ۱۹۷۸).
به راستی در واژه که یک واحد زبانی است - چه رمز و رازی نهفته که از چنین پارادوکس پر معنایی برخوردار است که در عین آشنایی، ناشناخته است، و در همان حال مانوس ولی غیر قابل توصیف است؟ به طور کلی، پاسخی که می توان بدون تامل به این پرسش داد این است که واژه دارای ابعاد بسیار متنوع و متعدد است. صورت ساختاری و لفظی واژه، بخش معنایی و مفهومی زبان شناختی واژه، معنای کاربردی و منظور شناختی واژه، معنای متداعی و ضمنی واژه، معنای استعاری، کنایی و مجازی واژه، کاربرد سبک، سیاق و متن گونه (Genre) واژه، مفهوم فرهنگی، اجتماعی و تعاملی واژه، جنبه های ریشه شناختی، تطور تاریخی صورت و معنای واژه، شبکه های ارتباطی مجموعه های واژگانی مانند مترادفها، متضادها، هم شکلها، هم لفظها و معنی شمولها، چنان ترکیب پیچیده ای را از واژه به وجود می آورند که تلاش برای به دست دادن نوعی تعریف جامع برای واژه نه تنها مشکل بلکه ناممکن است...


بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

فیلم| مردی که 26 سال پیش گم شده بود در زیرزمین همسایه پیدا شد!