من


من

ایستاده ام. در امتداد یک خط ممتدم در تُنگی بزرگ یک ماهی قرمز کوچکم یک پرنده ی بدون بال، قبل از پریدنم یک لختهِ خون در قلب، قبل از تپیدنم یک پرتو از خورشید، قبل از تابیدنم آه پنهان ابر سیاهی، قبل از...

ایستاده ام. در امتداد یک خط ممتدم
در تُنگی بزرگ یک ماهی قرمز کوچکم

یک پرنده ی بدون بال، قبل از پریدنم
یک لختهِ خون در قلب، قبل از تپیدنم

یک پرتو از خورشید، قبل از تابیدنم
آه پنهان ابر سیاهی، قبل از باریدنم

یک پادشاه مفلوک قبل از حکمرانیم
من جمله های پرت قبل از سخنرانیم

یک ستاره ام، پنهان پشت ماه
یک ساحلم که ، خالیم از دریا

یک حدود مجاز بی نظم از نظمم
نیز، یک پناهنده غیر مجاز بی مرزم

جواب تلخم، یک حقیقیت محضم
یک ارث جامانده، از وصیت جدم

یک قافیه ام از شعر، قبل از سرودن
یک بغض قدیمی ام، قبل از فروبردن



میم فشتالی



جدایی