دیدم که بین راه ، پایت به خار خورد هشدار نـــازنین ، پــا را تکان نده مشغولِ پچ پچ اند ، گل های باغچه اینجا حسود هست ، صورت نشان نده من دوست دارمش ،...
شکرلله که در ایی دنیا مقیم مشهدم عاشق و صحن و سراها و حریم مشهدم می میرم وقتی مورم جایی دگه باور کنن زنده از حال و هوا ،باد و نسیم مشهدم یا امام رضا...
شده در قلب تو یکباره تلاطم بشود؟ حافظ از ناوک مژگان بزند فال که عاشق بشود؟ شده بند بند تنت راغب یک تن بشود؟ بنده ی مردمک چشم سیاهش بشود؟ گفتی از لعل...
باورت کردم وُ سکوتم باز، در سرم بمبِ ساعتیتر شد در زمینی که موجِ غم دارد صحبت از خاکِ قیمتیتر شد اینکه با هر قدم تو همراهی، در نگاهم غریبه میماند...