در این شب که چراغی جز سوسو گرگان نیست دستان تو مهر است و پاکی نور را کرنش کنان در خفایی صادقانه پیشکشات میکنم تا ابد دستانت پر از ستارههای امید و...
یادِ ایام قدیم باغَم تَبانی می کند دردِپنهانِ مرا هردَم نشانی می کند دربَرَم نه مادر و بالاسَرَم نامادری بره ی جامانده را گرگ هَم شبانی می کند کودکِ...